Web Analytics Made Easy - Statcounter

اگه دنبال افزایش فروشی، از این رنگها استفاده کن چگونه از روانشناسی رنگ ‌ها در تبلیغات و بازاریابی استفاده کنیم؟ چرا روانشناسی رنگ‌ ها در بازاریابی و تبلیغات مهم هستند؟ روانشناسی رنگ ‌ها چگونه با خریداران در ارتباط است؟ یک مثال هر رنگ برای کار خاصی مناسب است تأثیر روانشناسی رنگ ­ها بر بازاریابی و تبلیغات چیست؟ آبی سبز بنفش قرمز نارنجی زرد صورتی طوسی سیاه سفید قهوه‌­ای معانی رنگ­‌ها در روانشناسی رنگ با فرهنگ چگونه تغییر می­‌کند؟ بهترین رنگ برای ایجاد کال تو اکشن چگونه رنگ استراتژی بازاریابی خود را ارزیابی کنیم؟ رنگ­ها پیام بازاریابی را تقویت می­‌کنند اگه دنبال افزایش فروشی، از این رنگها استفاده کن

به گزارش اقتصاد آنلاین، لوگو و هویت بصری یک برند شامل چندین نشانگر تصویری مانند شکل‌ها، نمادها، شماره و کلمات است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اما جزء بصری اصلی که مردم بیشتر از همه به خاطر می‌سپارند، رنگ است. در حقیقت، رنگ شناخت برند را تا ۸۰٪ افزایش می‌دهد.

رنگ‌ها می‌توانند بر احساس مشتری در هنگام نگاه کردن به هویت بصری یک برند تأثیرگذار باشد و باعث شود در بین گروه بزرگی از برندها به یادماندنی باشد.

چه طراح باشید و چه صاحب یک کسب‌وکار، دانستن معانی رنگ و نمادها مفید است تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید. اگر رنگی را به معنای “آرامش” برای لوگوی تجاری یک کسب‌وکار با موضوع ورزش‌های سخت و شدید انتخاب کنید، ممکن است پیام اشتباهی را به مخاطب خودالقا کنید.

چگونه از روانشناسی رنگ ‌ها در تبلیغات و بازاریابی استفاده کنیم؟

مغز ما از رنگ‌ها برای شناسایی ویژگی‌های محصولات و برندهای تولید کننده محصولات استفاده می‌کند. به همین دلیل است که رنگ زرد فسفری برای کامپیوتر مناسب ولی برای کاپ‌کیک تهوع‌آور است. به طور خلاصه می‌توان گفت که این تصورات ذهنی همان روان‌شناسی رنگ‌ها در کار است. در این‌جا راهنمایی کاملی راجع به نحوه استفاده از رنگ‌ها در تبلیغات و بازاریابی ارائه شده است.

ارتباطاتی که مغزهای ما با رنگ‌های خاصی برقرار می‌کند راه‌حل مناسبی برای ایجاد ارتباط میان بازاریابی مواد مختلف و مخاطبان هدف آن‌هاست. اگر به دقت رنگ‌های مورد استفاده در تبلیغات صنعت خود را بررسی کنید متوجه خواهید شد که رنگ‌های یکسانی به طور مکرر ظاهر می‌شوند. این مشاهده اتفاقی و این رنگ‌ها مورد علاقه رقیبان شما نیست! مطابق روانشناسی رنگ این رنگ‌ها موجب ارتباط نیازها و انتظارات مخاطبان شما با برند صنعتتان می‌شود.

انتخاب رنگ ایده‌آل برای بازاریابی و تبلیغات تا حدودی بر اساس زیبایی شناسی، آزمودن و علمی است. البته تأثیر این سه مورد بیشتر از آن چیزی است که متوجه شوید. روانشناسی رنگ‌ ها در بازاریابی آن‌چیزی است که به بررسی آن خواهیم پرداخت تا به شما برای بهتر و موثرتر رساندن پیامتان کمک کنیم.

چرا روانشناسی رنگ‌ ها در بازاریابی و تبلیغات مهم هستند؟

رنگ‌ها به زبانی سخن می‌گویند که قابل تکرار نیست. به این معنا که به کمک احساسات با ما ارتباط برقرار می‌کنند و به همین دلیل تأثیر بیشتری در ترغیب دارند.

رنگ محصول ما را متقاعد می‌کند که جنس فعلی تازه‌تر از جنس مشابه با رنگ دیگری است. انتخاب رنگ می‌تواند بر احساس مؤثر بودن دارو (حتی در حد دلخوش کردن و بی اثر بودن) نیز اثر بگذارد. تولیدکنندگان دارو برای تأثیر بیشتر قرص‌های خواب‌آور از رنگ‌های آبی و محرک‌های زرد و قرمز استفاده می‌کنند زیرا این مصرف کنندگان متأثر از تأثیر این رنگ‌ها هستند.

با این‌که ممکن است جادو به نظر برسد ولی اطلاعاتی برای حمایت از این مطالب وجود دارد. ۸۵ درصد از مصرف کنندگان رنگ را به عنوان اولین دلیل انتخاب یک محصول برای خرید عنوان کرده‌اند. علاوه بر این، تا ۹۰ درصد از تصمیمات راجع به محصولات تنها بر اساس رنگ محصولات است. به گفته محققان روان‌شناسی رنگ، ۴۲ درصد از مصرف کننده‌ها بر اساس رنگ و طراحی وبسایت، ایده خود را نسبت به آن شکل می‌دهند و رنگ آن‌ها بیش از هر عامل دیگری بر نظرشان تاثیرگذار است. در ۵۲ درصد مواقع انتخاب رنگ ضعیف و سایر موارد طراحی دارای جذابیت کمتر به کاربران این پیام را می‌دهد که هرگز برنگردید.

روانشناسی رنگ ‌ها چگونه با خریداران در ارتباط است؟

اهمیت رنگ‌ها در بازاریابی و تبلیغات واضح است اما چالش اصلی مربوط به روان‌شناسی رنگ‌ هایی است که به شما کمک کند با خریداران صحبت کنید. ممکن است اصول اولیه روان‌شناسی رنگ‌ مانند قرمز=شور و شوق و سفید=پاکیزگی را بدانید، اما این آگاهی تنها آغاز راه پیچیده‌ای است که تأثیر رنگ بر نحوه تفکر و احساس خریدار نسبت به یک محصول را نشان می‌دهد.

یک مثال

برای مثال محققان ارتباطاتی بین رنگ‌های خاصی مانند قرمز، آبی سلطنتی، مشکی و نارنجی را با رفتارها شناسایی کرده‌اند که به سادگی بر انگیزه خریداران تأثیر می‌گذارد. انتخاب رنگ کسانی که به دنبال شکار مشتریان هستند، کله غازی و آبی سیر است. برخی از رنگ‌های کمرنگ مانند صورتی، آبی آسمانی و سایر رنگ‌های روشن احساسات زیادی را برمی‌انگیزد و احساس ارتباط با خریداران لباس‌های سنتی را به فرد منتقل می‌کند. به همین ترتیب می‌توان گفت که مطابق روانشناسی رنگ ، قهوه‌ای انتخاب خوبی برای بسته‌بندی نیست زیرا این حس را منتقل می‌کند که به سبزیجات و میوه‌های پوسیده و ترشیده فکر کنیم.

هر رنگ برای کار خاصی مناسب است

روان‌شناسی رنگ‌ ها تنها به معنای برانگیختن احساسات نیست. این روان‌شناسی راجع به استفاده از رنگ‌ها برای محصولات و برندها با هدف برآورده کردن انتظارات مصرف‌کننده‌هاست. تمام رنگ‌هایی که برای یک محصول خاص یا نوعی از خدمات غیر مناسب هستند مانند لوگوی زرد روشن و نارنجی برای بانک یا قهوه‌ای یا طوسی برای محصولات بهداشتی زنانه را تصور کنید. این رنگ‌ها از نظر ما انتخاب اشتباهی هستند زیرا مطابق انتظاراتمان نیستند.

انتظارات ما از رنگ‌ها تا حدی زیادی ریشه بیولوژیکی دارد. قرمز، رنگ محبوبی برای برندهای مواد غذایی است زیرا میوه‌های قرمز روشن رسیده و آماده خوردن هستند و گوشت تازه برش خورده نیز به این رنگ است. طبیعت به ما آموخته است که معنای برخی از رنگ­های خاص چیست و بهترین روش انتخاب رنگ در طراحی­، توجه به طبیعت است. افراد تصمیم­های خرید خود را بر اساس آنچه از دیدن رنگ­ها حس می­کنند، نهایی می­سازند.

تأثیر روانشناسی رنگ­ ها بر درک ما از دنیا همیشه واضح و حتی همیشه عقلانی نیست. ارتباط ما با رنگ­‌ها حتی می­‌تواند تأثیر زیادی از پیش‌­زمینه­ فرهنگی، پیشینه­ فردی و علایق شخصی ما بگیرد. اما می‌­توانیم بر اساس علم روان­شناسی رنگ‌­ها تعمیم کلی دهیم. این تعمیم را با تحقیق مخاطبان ترکیب کنید تا بینش عمیق­تری نسبت به ترجیحات یک مصرف‌کننده‌ی خاص به دست آورید.

تأثیر روانشناسی رنگ ­ها بر بازاریابی و تبلیغات چیست؟

رنگ‌ها بر خریداران تأثیر می­گذارند و هر رنگ فهرستی خاصی از ویژگی­ها را دارد که می­‌توانید از آن برای انواع بازاریابی مثل بازاریابی محتوا، چیدن استراتژی محتوا و تبلیغ محصولات خود بهره بگیرید. در این­ بخش روانشناسی رنگ­ ها را مورد به مورد بررسی می‌­کنیم تا بهترین گزینه با توجه به شرایط خود و اهداف بازاریابی و تبلیغات خود را انتخاب کنید.

آبی

معمولاً آبی به عنوان یک رنگ مردانه شناخته می‌­شود ولی این تمام چیزی نیست که راجع به آبی احساس ­شود. برخی دیگر از معنی‌های روانشناسی رنگ آبی عبارتند از:

آرامش آسایش طراوت پایداری مسئولیت پذیری صلح استراحت ناراحتی

آبی رنگ محبوبی برای بانک­‌هاست زیرا حس قدرت و ثبات را منتقل کرده و برای انتظار مشتریان راجع به حفاظت از پولشان ارزش قائل است. استودیوی یوگا از رنگ آبی در تابلوهای خود استفاده می­‌کند تا حس آسایش را به بازدیدکنندگان منتقل کند. یک برند حفاظتی مانند کلاه و عینک ایمنی از آبی برای بیان اعتماد خریداران به برند برای حفاظت از آن­ها بهره می­‌گیرد.

سبز

سبز رنگ سردی برای برندهای آرام، بالغ و حرفه‌­ای است. در واقع این رنگ به عنوان کاهش‌دهنده‌ی فشار خون و ضربان قلب شناخته ‌شده است.. برخی دیگر از معنی‌های روانشناسی رنگ سبز عبارتند از:

امور مالی محیط زیست سلامت خوش شانسی رشد ثروت توازن تعادل تسکین بازسازی

سبز به بسیاری از مردم علامت بازیافت را یادآوری می‌­کند که آن را بهترین انتخاب برای برندهایی می­‌کند که قصد دارند خود را دوستدار محیط زیست یا ارگانیک معرفی کنند. این رنگ انتخاب خوبی برای چشمه‌های آب گرم و مرکزهای درمانی است زیرا بر تسکین و تجدید روحیه مشتریان تاکید دارد. 

بنفش

بنفش، رنگ افسانه­‌ای، مرموز و احساسی است. رنگی است که در طبیعت فراوان نیست. برخی دیگر از معنی‌های روانشناسی رنگ بنفش عبارتند از:

خانواده­ی سلطنتی لوکس بودن فتنه­گری شعبده بازی رمز و راز افتخار نظامی ثروت خیال پردازی معنویت

این معانی بر اساس تجارت شما می­توانند تغییر کنند.

یک موسسه برنامه‌­ریزی مالی را در نظر بگیرید که به طور ویژه در ارتباط با آسیب دیدگان جنگی و خانواده­هایشان است تا شرایطی اقتصادی آن­ها را مدیریت کند. بروشور بنفش ثروت و تجمل را همراه با قلب بنفش به ذهن خوانندگان می‌­آورد.

قرمز

قرمز رنگی جذاب، پر جنب و جوش و گرم است که معمولاً معانی زیر را تداعی می­‌کند:

شور و اشتیاق انرژی زیاد عشق گرمی آتش جنگ خشم خطر اعتماد به نفس

یک سرویس دوست­یابی که قرار با افراد ناشناخته را تنظیم می­‌کند می­تواند از رنگ قرمز در صفحه­ وب­گاه خود استفاده کند تا بر خدمات جذاب، وسوسه انگیز و مختص افراد جسور تاکید کند. مشخص شده است که قرمز سوخت و ساز و فشار خون بینندگان را افزایش می‌­دهد که انتخاب مناسبی برای رستوران­‌دارها به نظر می­رسد زیرا اشتهای مشتریان را افزایش می­‌دهد.

نارنجی

نارنجی رنگی صمیمی و شاد است که چند صفت مشترک مانند گرمی و انرژی زیاد با قرمز دارد. سایر معانی که رنگ نارنجی تداعی می‌­کند عبارتند از:

جوانی توان مالی سرزندگی صمیمیت شوخ طبعی تغییرات فصلی (خصوصاً تابستان به پاییز)

نارنجی رنگی است که می­توانید برای ترامپولین کودک خود از آن استفاده کنید زیرا آن­ها را پر جنب و جوش و پرانرژی می­‌کند. این رنگ انتخاب فوق­العاده‌­ای برای برندهای زیبایی است نشان­گر مفید بودن محصولات برند برای همه­ افراد است.

زرد

مشتریانی که با زرد در ارتباط هستند احساس خوش­بینی و استطاعت مالی دارند. این رنگ مزیت روشن و چشمگیر بودن را دارد. برخی از معانی تداعی­گر این رنگ عبارتند از:

انرژی شادی خطر جوانی بازیگوشی شادی گرمی

توجه کنید که این معانی مانند سایر رنگ­ها نیست و حسی مشابه آن­ها را منتقل نمی­کند.

خطراتی مانند آتش و جنگ که با زرد و در ترکیب با قرمز نشان داده شوند از همان ابتدا جنبه­ منفی دارند. اما گاهی اوقات این تداعی معنی دقیقاً همان چیزی است که برندهایی مانند ابزارهای قدرت می­‌خواهند تا اعلام کنند که «با احتیاط حمل شود».

صورتی

صورتی رنگ کنایه آمیزی است. نزدیک این رنگ نشوید: نسبت به رنگ آبی که برای پسرهاست، صورتی بیشتر به دختران تعلق دارد و تنها در موارد خاصی آقایان مجاز به استفاده از آن هستند. این رنگ بیشتر پیوند با جنسیت دارد اما برخی از معانی رنگ صورتی در دنیای تبلیغات و بازاریابی را برای شما شرح خواهیم داد. صورتی می‌تواند نشان­گر موارد زیر باشد:

سرگرمی دخترانه بودن شادکامی شیرینی ظرافت عشق آرامش

صورتی رنگ محبوبی برای شیرینی فروشی­‌هاست زیرا رنگ شیرین و گرمی مانند تمام شیرینی­‌هایی است که می‌فروشند. این رنگ مخصوص برندهای زنانه­ای مانند ارائه دهندگان حفاظت شخصی است که از صورتی پررنگ در تبلیغات خود استفاده می­‌کنند تا نشان دهند که زنان می‌­توانند قدرتمند باشند و از خود محافظت کنند.

طوسی

طوسی نشان­گر حرفه­‌ای بودن و فعالیت است. ممکن است احساس خسته کننده بودن را نسبت به طوسی داشته باشید که در بسیاری از موارد این­گونه است. اما طوسی نمی­تواند نشان­گر خسته کننده بودن باشد. با استراتژی مناسب بازاریابی طوسی می­‌تواند نشان گر معانی زیر باشد:

خنثی حرفه‌­ای بودن کارآمد بودن رسمی بودن شرکت­‌های بزرگ حقوقی

تمامی این موارد عواملی هستند که یک سرویس حقوقی می­‌خواهد بر آن­ها تاکید کند. طوسی می‌­تواند دوری برند شما از دودویی بودن را نشان دهد. به این معنا که قابل استفاده برای سایت­‌هایی مانند فروش لباس­های کودکانه است که خود را از

سیاه

سیاه از نظر فنی به معنای نبود رنگ است اما به معنای قدرت نیز هست. در این­جا برخی از تداعی معانی مشکی آورده شده است:

لوکس بودن عرفان قدرت تشریفات ظرافت تاریکی رمز و راز تمایلات جنسی کنترل اسرارآمیز بودن

مشکی تقریباً سرد و مدرن است اما اگر به درستی از آن استفاده نکنید ظاهر زشتی خواهد داشت. این رنگ برای برخی از برندها مانند سمپاش‌­ها، شمع‌­ها و سایر محصولات خوشبو کننده به شدت نامناسب است. مشکی به معنای قدرت است که انتخاب خوبی برای باشگاه‌­هایی است که اعضای خود را به چالش می‌­کشند. [روانشناسی رنگ سیاه]

سفید

سفید یک رنگ خالی است. تازه، جدید و نعنایی است که معانی زیر را تداعی می­‌کند:

پاکیزگی خلوص خالی بودن سادگی جوانی افتخار صلح بی­حسی سردی

سفید رنگ دیری است که معنی «منفی» را می­‌تواند به مثبت تبدیل کند. از آن­جا که سفید سردترین رنگ است برف و قطب شمال را برای ما یادآور می­‌شود. سفید رنگ مناسبی برای بستنی­ فروشی‌­هاست که بر رهایی از گرمای روز تاکید دارد.

قهوه‌­ای

قهوه­‌ای رنگی است که می­‌توانید به آن اعتماد کنید. قهوه‌­ای پشتیبان شماست و با گذشت سال­‌ها نیز همچنان برقرار است. UPS از این رنگ برای بسته بندی استفاده کرده است تا نشان دهد به شما قول می‌­دهد که بسته را به سلامت به مقصد برساند. قهوه­‌ای در تبلیغات و بازاریابی به این معناست:

قابل اعتماد بودن قدیمی بودن خاکی بودن مردانه بودن طبیعی قابل اعتماد گرم

قهوه‌­ای احساس کثیف بودن دارد که آن را به انتخاب نامناسبی برای هتل­‌ها تبدیل می­‌کند. اما برای یک مغازه­ عرضه کننده­ وسایل باغبانی یا مارک مالچ چطور؟

معانی رنگ­‌ها در روانشناسی رنگ با فرهنگ چگونه تغییر می­‌کند؟

هروقت که به دنبال انتخاب یک طرح رنگی هستید پیشینه­ فرهنگی مخاطبانتان را در نظر داشته باشید. بسیاری از رنگ‌ها ارتباط خاصی با فرهنگ­‌ها دارند که در سایر فرهنگ‌­ها معنی متفاوتی دارد. بعضی رنگ­‌ها حتی ارتباط با مذهب دارند.

برای مثال زرد در ژاپن با شجاعت در ارتباط است اما در بخش‌­هایی از آمریکای جنوبی نشان­گر ترسو بودن است. در بسیاری از فرهنگ­‌های آمریکای لاتین رنگی است که نشان­گر عزاداری و مرگ است. در چین زرد نشان­گر مفاهیم مبتذل است. در آلمان با حسادت به جای سبز، زرد رنگ می‌­شوید. در خاورمیانه سبز امپراطوری و مقدس است (بنفش مختص سلطنت در اروپاست) که معمولاً افراد حاکم آن را می­‌پوشند.

هرجا که به دنبال بازاریابی و تبلیغات محصولات خود بودید راجع به مخاطبان هدف خود تحقیق کنید. رنگی که مطابق با فرهنگ مخاطبان شما نباشد پیش از رسیدن به بازار موجب افول برندتان خواهد شد.

بهترین رنگ برای ایجاد کال تو اکشن

در روانشناسی رنگ ، قرمز بهترین رنگ برای دعوت به عمل است زیرا به معنای انجام کارها در حال است. البته الزاماً اینطور نیست. اگرچه قرمز رنگی فوق‌­العاده­‌ای برای کال تو اکشن است (CTA) و به خوبی توسط بسیاری از شرکت­‌ها مورد استفاده قرار گرفته است، اما تنها انتخاب و بهترین انتخاب شما نیست.

در بعضی موارد خریدار پس از جستجو به این نتیجه رسیده است که محصول شما بهترین انتخاب است، در این مورد سبز رنگ خوبی است که او را دعوت به اقدام کنید و به او به جای انتقال حس «همین حالا بخر» اعلام کنید که «مشاوره­ خود را رزرو کنید» یا «بیشتر صحبت کنیم».

سایر قوانین ساده­‌ی کال تو اکشن عبارتند از:

رنگ دعوت به اقدام شما باید به سادگی قابل تشخیص باشد اما چشمگیر نباشد. باید طراحی سایت را تکمیل کند و به گونه­ای در تضاد با سایر رنگ­ها باشد که نیازی به جستجوی آن نباشد.

گزینه­‌های دعوت به اقدام باید بزرگ، واضح و ساده باشند و متمایز از پس زمینه­ سایت انتخاب شوند.

اگر قصد انتقال پیام «همین حالا بخر» را دارید از رنگ­های گرم استفاده کنید. روان­شناسی رنگ ­ها نشان می‌­دهد که قرمز و سبز و ترکیبی از نارنجی متمایل به زرد بهترین انتخاب‌­ها هستند. قرمز بر فوریت تاکید دارد، سبز آرامش‌بخش و هدایت­گر مودبانه‌­ی تصمیم‌­هاست، و زرد آتشی احساس گرما و شادی دارد. با این کار به خریدار حس آنی شادی و رضایت از خرید را منتقل می­کنید.

چگونه رنگ استراتژی بازاریابی خود را ارزیابی کنیم؟

روان­شناسی رنگ روش خوبی برای طراحی آگاهانه­ تبلیغات است اما امتحان کردن انتخاب شما تنها را اطمینان از انتخاب صحیح است.

به این منظور چند بار باید شرایط را امتحان کنید. ترکیب رنگ‌­ها و استفاده­ منفرد از آن­ها را بیازمایید تا تعیین کنید کدام حالت بیشترین تأثیر را دارد. زمانی که رنگ نهایی خود را انتخاب کردید (رنگی که هیچ ارتباط منفی با تجارت شما نداشته باشد و در تضاد با هویت آن نباشد) باید به «مسابقه­‌ی براکت» برود.

مسابقه‌ی براکت روش دیگری برای بیان «تست جداگانه» است که یکی از رنگ‌­ها را نسبت به رنگ دیگر می‌سنجید تا تأثیر مثبت آن بر مشتری را ببینید. برای پیشگیری از بهم ریختن نتایج یکسان بودن استراتژی در کل فرآیند تست را حتماً در نظر داشته باشید.

پس از آزمایش به راحتی رنگ برگزیده را در سایت استفاده کنید و آن را در سایت پیاده‌­سازی کنید.

رنگ­ها پیام بازاریابی را تقویت می­‌کنند

امیدوارم درک بهتری از روان­شناسی رنگ ­ها داشته باشید تا آن­ها را برای بازاریابی و تبلیغات استفاده کنید. با تفکر بیشتر راجع به رنگ­ها انتخاب بهتری را برای انتقال مفهوم برند خود به مشتریان خواهید داشت.

انتخاب رنگ از لحاظ استراتژیک فراتر از آن چیزی است که به نظر شما می‌رسد. در پایان افرادی هستند که می‌اندیشند سبز زیتونی و فوجیایی رنگی بهشتی است. شاید این­گونه باشد!

 

منبع: آکادمی اینفوگرم

منبع: اقتصاد آنلاین

کلیدواژه: روانشناسی روانشناسی رنگ ها تبلیغات و بازاریابی بازاریابی و تبلیغات روان شناسی رنگ روانشناسی رنگ بهترین انتخاب استفاده کنید برای برندهای داشته باشید انتخاب رنگ رنگ ها معانی رنگ رنگ ها رنگ ها نشان گر بر اساس

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.eghtesadonline.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «اقتصاد آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۹۲۹۵۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کسادی بازار لباس زنانه به دلیل گشت ارشاد

نیره خادمی- رزونامه اعتماد-در مقابل پاساژ علاء‌الدین همه چیز عادی است و رفت و آمد‌های مردانه، برای خرید و فروش، دلالی موبایل و لوازم جانبی آن جریان دارد. نیم کیلومتر آن‌طرف‌تر، خودروی پلیس کمی مانده به تقاطع ولیعصر در خیابان جمهوری ایستاده است. مردی با لباس‌های تیره، دستش را جلوی ام. وی. ام سیاه رنگ می‌گیرد تا ماشین را برای توقیف به پارکینگ ببرند. هر چه به سمت بازار لباس در خیابان ولیعصر نزدیک‌تر می‌شوید، خلوت‌تر است، با اینکه هنوز ون سفید گشت، کنار خیابان مستقر نشده است. 

فرقی ندارد مغازه، لباس زنانه، مجلسی یا لباس عروس داشته باشد یا روسری و لوازم آرایش، اغلب خالی از خریدارند. فروشنده‌ها اغلب کسل و غمگین به در خیره‌اند؛ به محض ورود از جا می‌پرند، اما بعد از شنیدن این جمله که «خبرنگار هستم» برق از چشمان‌شان می‌رود اگر چه در بیشتر موارد، سر صحبت باز می‌شود منتها برخی با شک و ترس حرف می‌زنند و برخی هم نه! خیلی راحت‌تر وارد گفتگو می‌شوند.

پشت ویترین یکی از همین مغازه‌ها، سفیدی و چین و واچین دامن‌ها و تور عروس، چشم آدم را می‌دزدد. انتها و پشت لباس‌های سفید و براق، دو زن با لباس‌های روشن و شاد کنار میز چوبی نشسته‌اند. عینک به چشم دارند و کوک می‌زنند. با نخستین پرسش، سر حرف باز می‌شود و به درازا می‌کشد. مشتری آنها خاص است و اغلب عروس و داماد‌ها سراغ‌شان می‌روند البته در حال حاضر به کار بردن فعل گذشته برای‌شان درست‌تر است، چراکه این اواخر، تعداد مشتری‌های‌شان به‌طور چشمگیری کاهش یافته است.

یکی از زن‌ها که کمی جوان‌تر است، می‌گوید که مردم می‌ترسند از اینجا عبور کنند و مسیرشان را عوض می‌کنند: «مخصوصا وقتی ماشین گشت نزدیک ما می‌ایستد همه می‌ترسند، وقتی هم که عبور می‌کنند و وارد مغازه ما می‌شوند، تمام مدت خودمان استرس داریم. 

وقتی به مشتری‌ها می‌گوییم که روسری سر کنند به آنها بر می‌خورد، ناراحت می‌شوند یا همسرشان ناراحت می‌شود و از مغازه بیرون می‌روند، بنابراین خریدی انجام نمی‌شود. ضمن اینکه خودمان هم مدام استرس پلمب شدن مغازه را داریم. گاهی هم در جواب‌شان می‌گویم؛ به ما ربطی ندارد، اما اماکن اگر از اینجا رد شود برای ما دردسر می‌شود.» زن دیگر که کمی مسن‌تر است از جا بلند می‌شود و پارچه‌ای که در میان دستانش دارد را می‌تکاند تا کیفیت کوک‌ها را ببیند. چشمش به خیابان که می‌افتد با دست اشاره می‌کند: «همین الان بازار را نگاه کنید، ببینید که چقدر خلوت است.

گاهی برخی مشتری‌ها از راه دور می‌آیند و وقتی شرایط را می‌بینند، برمی‌گردند و می‌روند. چند روز پیش مزون‌دار من از شهرستان آمده بود ولی وقتی از دور این شرایط را دید گفت؛ نمی‌توانم از اینجا رد شوم و به داخل مغازه بیایم، برگشت و رفت. تمام اینها به ضرر ماست و خیلی هم کار بدی است مثلا روسری آدم، کمی عقب برود به آدم بگویند سه میلیون تومان کارت بکش؟! البته برای ما پیش نیامده و تا به حال هم خودمان پلمب نشده‌ایم، اما قبلا پاساژ‌ها و مغازه‌های دیگری همین اطراف دچار چنین مشکلی شده‌اند و چند روزی هم پلمب بوده‌اند.»

ساعت از ۱۲ ظهر گذشته و پیاده‌رو هنوز خلوت از زنان است؛ داخل مغازه‌ها هم هنوز خریداری نیست و بیشتر، مردان را می‌بینید که در حال قدم زدن هستند. ماشین‌های سبز و آبی پلیس هم مدام در خط ویژه خیابان ولیعصر در حال حرکتند و حضورشان ملموس است، اما فعلا از ون خبری نیست. مزون دیگری هم که در این محدوده وجود دارد، خلوت است.

فروشنده، نگاهش را که از روی صفحه گوشی تلفن همراه برمی‌دارد و تازه متوجه من و سوالم می‌شود و بی‌حوصله پاسخ می‌دهد: «به‌طور کلی، چون عروسی‌ها کم شده است، بازار ما کساد است و البته شاید در این دو، سه هفته هم ۱۰ درصدی از فروش‌مان کم شده باشد. به‌طور کلی هم بیشتر مشتری‌ها بی‌حجاب هستند، وقتی هم به آنها هم چیزی می‌گوییم، بعضی از آنها هم سر می‌کنند ولی بعضی از مغازه بیرون می‌روند و خرید نمی‌کنند.»

کمی جلوتر آقا اسماعیل به قدری کلافه است که در مقابل سوال‌ها حتی سرش را بالا نمی‌آورد. سرگرم حساب و کتاب است و می‌گوید که قبلا یک‌بار به دلیل گزارش کشف حجاب، مغازه‌اش پلمب شده و البته حالا هم که چند ماه از رفع پلمب گذشته، چندان اعتقادی به تذکر ندارد: «ممکن است بعضی با حجاب وارد مغازه شوند بعضی هم نه. ما نمی‌توانیم به آنها زور بگوییم. وضع اقتصاد که خراب است و این اتفاقات هم مزید بر علت شده و فروش ما را حدودا ۲۰ تا ۳۰ درصد کم کرده است.»

مشکلی جز گرانی نداریم

تا چشم کار می‌کند جنس در مغازه‌ها و کنار خیابان روی رگال‌ها و میز‌ها خوابیده و فروشنده‌ها یا زیر آفتاب با هم صحبت می‌کنند یا در حال چانه زدن با مشتری‌های بسیار محدود هستند تا شاید همان‌ها که پای‌شان به بازار و مغازه باز شده از آنها خرید کنند. آنها که کنار خیابان بساط کرده‌اند کمی شرایط بهتری نسبت به مغازه‌ها دارند، چراکه بیشتر در معرض دید هستند، کرایه نمی‌دهند و جنس‌های‌شان ارزان‌تر است، بنابراین فرصت بیشتری برای سود محدود در این بازار دارند و مغازه‌ای هم در کار نیست که پلمب شود.

آقا مظفر حدودا ۶۰ سال دارد و فروشنده یکی از همین مغازه‌هاست. وقتی وارد می‌شوم و خود را به صاحب مغازه، معرفی می‌کنم او را صدا می‌زند و با قهقهه می‌گوید: «بیا داخل با تو کار دارند.» بعد رو به من می‌کند: «با او حرف بزن، خیلی دل پری دارد از این اوضاع.» مرد لاغر اندام با مو‌های سفید، صورت چروکیده و استخوانی، خیلی سریع خود را به انتهای مغازه می‌رساند و بعد سر درد دل باز می‌شود: «مشتری‌های ما ۶۰ درصد کم شده‌اند. اصلا کسی جرات نمی‌کند به این سمت بیاید.

مشتری می‌خواهد از اینجا رد شود، با موتور و ون او را دنبال می‌کنند، می‌گیرند و به داخل ون می‌برند. مشتری‌های محدود ما هم الان فقط خانم‌های محجبه و مسن هستند و دیگر فروش قبلی را نداریم. ما هم نمی‌توانیم به کسی توهین کنیم و بگوییم این بی‌حجاب است و آن باحجاب است. یک نفر شال سرش نیست، من نمی‌توانم به او حرفی بزنم بنابراین هیچ کاری با او ندارم. بعد هم ما تا به حال کسی را با وضع آنچنانی که برخی می‌گویند، ندیده‌ایم و اینها هم که هر روز می‌بینیم، همه مثل خواهر و مادر و دختر خودمان هستند. 

معتقدم این طرح هم پایدار نیست و چند ماه دیگر جمع می‌شود.» او که در روز‌های گذشته بار‌ها شاهد صحنه‌های تعقیب و گریز بوده، معتقد است که برخورد‌های اینچنینی اصلا درست نیست و این مسائل باید در خانواده حل شود. «وقتی بگیرند، درگیر شوند و جریمه کنند جز اینکه ملت به نظام و مملکت بدبین شوند، نتیجه دیگری ندارد.» از او می‌پرسم: «برخی معتقدند بی‌حجابی باعث فساد شده است، نظر شما در این باره چیست؟» پاسخ می‌دهد: «هر چیزی را که بخواهیم محدود کنیم، بدتر می‌شود و جوان‌ها فکر می‌کنند حالا چه خبر است! جامعه باید از اول درست باشد.

در حال حاضر ما در جامعه هیچ مشکلی جز گرانی نداریم. مشکل ما گرانی است که جوان‌های‌مان به دلیل آن نمی‌توانند ازدواج کنند. چرا الان دختر من باید ۴۰ سال رد کرده باشد و نتواند ازدواج کند؟ این مشکل پس چیست؟ ما مملکت خودمان را ول کنیم به مملکت دیگر بچسبیم مشکل حل می‌شود؟ نه به قرآن. باید به جوان‌ها کار دهیم و موقعیت ازدواج را فراهم کنیم. زمانی که ۸ سال جنگ بود، من رفتم و جنگیدم. 

در عملیات خیبر در جزیره مجنون بودم و در عملیات مرصاد در اسلام‌آباد غرب و همین عراقی‌ها که به بیمارستان حمله کردند و همه چیز را از بین بردند حالا شده‌اند برادران تنی ما. من ۱۷ سالم بود که به جبهه رفتم و الان هم که باید با این گرانی زندگی کنم. برنج چرا باید برسد به ۱۵۰ تومان؟ مگر برنج گلستان از کجا می‌آید که این‌طور گران می‌شود؟ چرا یک بسته پنیر کوچک یک شبه ۵ هزار تومان گران می‌شود؟ حالا ما در این شرایط دنبال این باشیم که چرا شال این‌جور و چرا روسری اون‌جور.

این کار‌ها را باید کنار بگذارند به فکر بیکاری و گرانی باشند. چرا با باتوم و ون و موتور دیگران را دنبال کنیم، مگر اسیر گرفته‌ایم.» می‌گویم: «به هر حال گفته‌اند این مطالبه مردم است.» می‌گوید: «کدام مردم مطالبه کرده‌اند که این کار‌ها را انجام می‌دهند، آخر خودم و زن و بچه‌ام هم از خانه بیرون می‌آییم دیگر.»

نماز می‌خوانیم که درست زندگی کنیم و چشم بد نداشته باشیم

ابراهیم و احمد دو برادر هستند؛ یکی ۶۴ سال دارد و آن دیگری به تازگی ۶۶ ساله است. بیشتر از ۴۰ سال است که در بازار کار می‌کنند و به اصطلاح کاسب هستند. کاسب‌های قدیمی که در راسته خیابان ولیعصر بعد از تقاطع جمهوری، لباس‌فروشی دارند و سر ظهر البته در حالی که هیچ مشتری در مغازه نیست چند دقیقه‌ای درباره آنچه این روز‌ها در خیابان‌ها می‌گذرد، حرف می‌زنند. البته که هر دو می‌گویند؛ حضور گشت‌ها در نزدیکی محل کارشان، چندان تاثیری در بازارشان نداشته است، چون بازارشان مشتری خاص خود را دارد، اما به‌طور کل برخورد‌ها را دوست ندارند. آقا ابراهیم خیلی عصبانی می‌شود و همان‌طور که نشسته با صورتی برافروخته از تاثیر نماز و چشم پاک می‌گوید و اینکه چرا همه مسوولیت‌ها بر عهده زنان است.

«کسی که مسلمان است، روزی ۱۷ رکعت نماز می‌خواند و این ۱۷ رکعت نماز برای چیست؟ برای هدایت او. ما در نماز می‌گوییم ما را به راه راست هدایت فرما. این یعنی چه؟ یعنی باید پاک زندگی کنیم و به دیگران به چشم بد نگاه نکنیم، اما برخی می‌گویند، چون ما نگاه می‌کنیم، زن‌ها را باید چنین و چنان. اینکه نمی‌شود! اگر آن نماز تاثیری در چشم و نگاه انسان و زندگی درست او نداشته باشد چه فایده دارد. 

متاسفانه برخی به عنوان برده و کالا به زن نگاه می‌کنند و فکر می‌کنند هر کاری که خواستند، می‌توانند با او انجام دهند بعد بگویند، چون این‌طور بود و این‌طور رفتار کرده. پس شما چه؟ تکلیف نفس شما چه می‌شود؟» در میانه‌های صحبت، برادر بزرگ‌تر که تا الان دست به سینه نشسته، یک دفعه دست‌هایش را باز می‌کند و با بی‌حوصلگی می‌گوید؛ همین دیروز داشتیم با دخترم مهدیس در مترو می‌رفتیم که یکی از همین‌ها دنبال دخترم افتاد با اینکه دستش به دخترم نرسید ولی خیلی عصبانی شدم. 

بعد کیسه مویز و نخودچی را جلو می‌آورد و دو بار تعارف می‌کند و منتظر می‌شود برادر کوچک‌تر رشته کلام را به دست بگیرد. «ببین خانم، پسر من نمازخوان است، نه اینکه من به او گفته باشم، تا به حال حتی یک کلمه هم نگفتم نماز بخواند و او خود هر روز نمازش را سر وقت می‌خواند. من اینقدر کیف می‌کنم صحنه نماز خواندن او را می‌بینم، چون برای خودش چارچوبی را تعریف کرده و آن را اجرا می‌کند.

اینجا هم که می‌آید مدام حواسش هست و اگر مثلا فردا لباسی را ۵ تومن گران‌تر بفروشیم ما را سین، جیم می‌کند که چرا دیروز آن رقم بود و امروز این رقم؟ می‌خواهم بگویم هر چیزی که انتخابی باشد فرد با جان و دل آن را انجام می‌دهد و درست اجرا می‌کند؛ این همه بگیر و ببند ندارد که. اصلا مسلمانی یعنی چه؟ یعنی شما بتوانید نفس خود را در برابر کج‌روی کنترل کنید و اگر شما در محیط ایزوله دچار کج‌روی نشوید که دیگر نامش مسلمانی نیست. اتفاقا اگر در برابر همه اینها قرار گرفتید و باز مسیر درست را انتخاب کردید، مهم است. 

من همیشه مثال می‌زنم این چه روزه‌ای است که فرد با چای خوردن من، دهانش آب بیفتد اگر چای خوردن من را دید و دلش تکان نخورد، آن کار بزرگ انسانی انجام شده است.» و همین جا دوباره برادر بزرگ‌تر دست‌های قلاب‌شده اش را جلو می‌آورد و می‌گوید چرا به جای این کار‌ها مشکل ازدواج جوان‌ها را حل نمی‌کنند. چرا الان باید در هر خانه چند دختر و پسر مجرد باشد؟ چون اقتصاد خراب است و جوان‌ها نمی‌توانند ازدواج کنند. مشکل ما اقتصادی و گرانی است و هیچ مشکل دیگری نداریم.

می‌گویند بی‌حجاب را راه نده، اما این کار

در شأن من و اخلاق و کردار ما نیست

اکبر آقا که حدودا ۶۳ سال دارد، یکی از عمده‌فروش‌های قدیمی همین راسته است که البته تک‌فروشی هم دارد. او اتفاقا یک روز پیش از این گفتگو، به اتحادیه پوشاک رفته و در این باره هم، پای صحبت رییس و روسا نشسته است. حرف‌هایی از آنها شنیده که معتقد است؛ اصلا شدنی نیست. «در آنجا به من گفته‌اند؛ اگر خانمی حجاب ندارد نباید او را به مغازه راه دهم، اما مگر می‌شود؟ این کار در شأن من و اخلاق و کردار ما نیست. توقع کار‌هایی را دارند که اصلا شدنی نیست. به ما گفتند؛ مانتو جلوباز نیاور، ما هم نیاوردیم این شدنی است، اما گاهی انتظاراتی از کاسب‌ها دارند که اصلا شدنی نیست در حالی که این موضوع، باید با صداقت و محبت، فرهنگ‌سازی شود. من اوایل انقلاب در انزلی سرباز بودم و با یک سرباز دیگر مامور شده بودیم که تذکر حجاب بدهیم. 

همکار من می‌رفت با زنان بد صحبت می‌کرد و دعوای‌شان می‌شد، اما من می‌گفتم؛ ببخشید خانم من سرباز هستم اگر شما حجابت را رعایت نکنی، من فردا نمی‌توانم مرخصی بروم، چون با محبت می‌گفتم همه رعایت می‌کردند. بنابراین نمی‌شود که با مردم خشن برخورد کرد.» اغلب زنانه‌فروش‌ها در مراکز خرید، نیاز به فروشنده زن دارند، چراکه مشتری‌ها برای پرو لباس با زنان راحت‌تر است، اما مساله اینجاست که جدای از خریداران، حتی اگر روسری فروشنده زن هم از سرش بیفتد یا عقب برود، باز مساله اماکن و احتمال پلمب برای کسبه پیش می‌آید. همه فروشندگان در این بازار هم مانند اکبر آقا خوشرو و با حوصله نیستند و برخی اصلا سرشان را برای پاسخ دادن بالا نمی‌آورند که حرف بزنند و معتقدند نوشتن روزنامه‌ها از این مشکلات‌شان هیچ دردی را دوا نمی‌کند، چون مسوولان به کار خود ادامه می‌دهند و گوش شنوایی نیست.

حضور مردم در خیابان با استرس است

و کمتر خرید می‌کنند.

اما در مغازه‌های مردانه فروش، تقاضا آنقدری افت نکرده است که نگران شوند. مثلا سورنا از حدود ۵ سال پیش در این مغازه کفش‌های مردانه دارد و می‌گوید که فروش‌شان تکان نخورده و مثل گذشته است. علیرضا که در مغازه لباس مردانه، کت و تی‌شرت و شلوار می‌فروشد؛ معتقد است که این وضعیت کسادی بازار بیشتر ناشی از وضعیت خراب اقتصادی است، چراکه در هر صورت مردم توان خرید ندارند، اما این موضوع را هم رد نمی‌کند که حضور گشت‌ها در نزدیکی مراکز خرید، فروش او را هم تحت تاثیر قرار داده است. «در چنین شرایطی مردم کمتر به خیابان می‌آیند و اگر هم بیایند حضورشان با استرس است، بنابراین کمتر خرید می‌کنند. 

البته این اتفاقات در کار من که مردانه فروش هستم به اندازه زنانه‌فروش‌ها تاثیر نداشته است. مشتریان من بیشتر مرد هستند، اما فروش من هم حدودا نصف شده است و کسانی که با خانواده، همسر یا دخترشان برای خرید می‌آمدند نیز تقریبا حذف شده‌اند. در کل اتفاقات چند هفته گذشته روی کسب و کار همکاران من که زنانه‌فروش هستند، بیشتر تاثیر گذاشته است.» می‌گوید همه مدل آدم به مغازشان می‌آیند، اما مجبور است به برخی تذکر دهد و این تذکر هم باعث ناراحتی و خرید نکردن مشتریان می‌شود و در نتیجه باز هم به ضرر آنهاست. مهران هم که مغازه‌اش بیشتر کفش‌های مردانه دارد، می‌گوید؛ این ماجرا‌ها تاثیر کمی در فروش اجناسش داشته است و شاید فقط ۱۰ درصد کم شده باشد.

سالار و سهیل دو برادر دیگری هستند که بیشتر کفش‌های کلاسیک مردانه دارند، در پاسخ به پرسش‌ها، با هم حرف می‌زنند و حرف‌های هم را تکرار و تکمیل می‌کنند. می‌گویند این شرایط در فروش آنها تاثیری نگذاشته و بیشتر فروش در پاساژ‌ها کم شده است. «زمانی که گشت‌ها اینجا هستند، کلا فروش کمتر می‌شود، اما در فروش ما تاثیری ندارد.» وقتی می‌خواهم از مغازه بیرون بیایم برادر کوچک‌تر حرف‌هایش را این‌طور تمام می‌کند: «در کل خانم، من هم با اجبار مخالفم و برایم هیچ فرقی ندارد که یک زن باحجاب باشد یا بی‌حجاب.» می‌پرسم درباره نزدیکان و خواهر و همسر خودت هم این‌طور عمل می‌کنی؟ می‌گوید: «درباره آنها هم این‌طور هستم، باید هر طور که دوست دارند، باشد و نباید اجباری باشد.»

وقتی اینجا هستند، رفت و آمد

یک‌سوم می‌شود

مغازه بعدی یک روسری‌فروشی و فروشنده آن زن جوانی است که می‌گوید؛ فروشش کم نشده و در کل هم نظرش این است که وقتی حکومت در این زمینه اصرار دارد، باید همان کار را انجام داد، خودش هم حوصله دردسر و بگیر و ببند ندارد و البته در آخرین مغازه‌ای که در این محدوده وارد آن می‌شوم هم دو زن در حال گفتگو ایستاده‌اند و در قفسه‌های‌شان هم روسری‌های رنگارنگ دارند. یکی از آنها به شدت از شرایط پیش آمده در هفته‌های گذشته گلایه دارد، می‌گوید: «دقیقا از ساعتی که اینجا می‌ایستند، فروش همه خراب می‌شود.

همه ناراضی هستند و یک‌بار رفتیم اعتراض کردیم، اما گفتند؛ وظیفه‌مان است و البته از حق نگذریم، مدتی به داخل مترو رفتند، اما دوباره برگشتند. به‌طور کلی زمانی که مامور‌ها و ون‌ها اینجا هستند، رفت و آمد مردم یک‌سوم می‌شود. جز اثری که بر فروش دارد از نظر روانی هم روی همه تاثیر می‌گذارد. من اگر بخواهم این روسری را از ترس دیگران، روی سرم بگذارم، ارزش ندارد، چون وقتی رد شدند آن را از سر در می‌آوردم. به نظرم نه آدم‌ها خیلی ولنگ و باز باشند و نه این‌طور که زور بالای سرشان باشد و به آنها بی‌احترامی شود.»

از هفته آخر فروردین ماه و انتشار اطلاعیه پلیس درباره آغاز طرح نور، ون‌ها و ماموران گشت در نزدیک اغلب مراکز خرید مستقر شده‌اند و برخی مشاهدات خبرنگار «اعتماد» از باقی نقاط تهران از جمله بازار سنتی ستارخان یا پاساژ گلدیس، بوستان یا بازار بزرگ تهران نیز هم تقریبا همین گفته را تایید می‌کند که حضور ون‌ها در نزدیکی مراکز خرید، باعث کاهش رفت و آمد مردم از آن منطقه و در نهایت کاهش خرید و کسادی بازار شده است و گویا به همین دلیل در ساعاتی از روز، ون‌ها و گشت‌ها به نقاط دیگری از شهر کوچ می‌کنند.

«اعتماد» روز یکشنبه با بیش از ۱۵ نفر از کسبه خیابان ولیعصر، حد فاصل خیابان جمهوری تا چهارراه ولیعصر به گفتگو نشست و نظرات مخالف و موافق را در گزارش آورد، اما طبق گزارشی که بر اساس گفتگو با سه تن از کسبه در فضای مجازی منتشر شده، همه از اجرای این طرح خوشحال و راضی هستند و هیچ کس مخالف آن نیست که در نوع خود، نکته جالب و قابل تاملی است.

از تذکر بالاترین مقام کشوری

تا انتقاد یک نماینده مجلس

۳۱ فروردین ماه اطلاعیه شماره سه فرماندهی انتظامی کشور درباره «طرح نور» (عفاف و حجاب) روی خط خبرگزاری‌ها قرار گرفت. در این اطلاعیه آمده بود: «با اجرای طرح نور از روز شنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ بیشتر بانوان این مرز و بوم با مجریان قانون و حافظان امنیت در تعامل، همکاری و همراهی بودند. گزارش‌های میدانی و بررسی‌های دقیق با ابزار هوشمند نشان داده است که وضعیت عفاف و حجاب در سطح کشور نسبت به قبل از اجرای طرح مطلوب‌تر بوده و این شرایط در روز‌ها و هفته‌های آینده روند بهتر و مناسب‌تری خواهد یافت. 

براین اساس اجرای طرح نور منطبق با خواست و ساخت عمومی جامعه و مسوولان اجرایی کشور و براساس وظایف محوله به پلیس به عنوان مجری قانون در کنار دیگر ماموریت‌های امنیتی و انتظامی تداوم خواهد داشت. برخی شیطنت‌های رسانه‌ای توسط جریان‌سازی معاندین در اجرای سناریو‌های ساختگی بر عزم و اراده پلیس تاثیری نخواهد داشت. 

ناگفته پیداست که پلیس عاری از خطا و اشتباه نبوده و با هرگونه رفتار و کنش اشتباه احتمالی ماموران نیز برخورد خواهد شد. فضای فعلی و راهبرد فراجا در شرایط کنونی حفظ نظم و انضباط اجتماعی در قالبی ایجابی و تذکره‌ای است و صرفا با هنجارشکنانی که به حریم و حرمت شهروند ایرانی تعدی می‌کنند برخورد قانونی توام با دقت و حساسیت خواهد کرد.» البته در همان روز‌های نخست اجرای طرح، مهدی فضائلی، عضو دفتر رهبری از تذکر به برخی مسوولان در مساله حجاب و بعد از حواشی پیش آمده بر سر برخورد‌های گشت ارشاد خبر داد. 

توییتی که با هجمه‌ها و حملات زیاد به این عضو دفتر رهبری همراه شد و حامیان گشت ارشاد و لایحه عفاف و حجاب همزمان او را در فضای رسانه‌ای و مجازی زیر بار سنگین حملات خود بردند، اما چند روز بعد این تذکر از سوی سردار جعفری، مسوول قرارگاه فرهنگی و اجتماعی بقیه‌الله سپاه تایید شد.

آن‌طور که در خبرآنلاین آمده، او گفته است: «یک اشتباهی از جانب عوامل اجرایی طرح نور صورت گرفته و از جانب آقای فضائلی گفته می‌شود که حضرت آقا تذکری داده‌اند و این امر طبیعی است، زیرا یا گزارشات به محضر رهبر انقلاب می‌رسد یا ایشان در فضای مجازی رویت می‌کنند.» محمد صفری، عضو کمیسیون امور داخلی کشور و شورا‌ها هم یکی از افرادی بود که در روز‌های گذشته، نسبت به این برخورد‌ها انتقاد کرد و گفت: «متاسفانه برخورد‌های نسنجیده باعث شده که هزینه‌های بسیار زیادی برای کشور ایجاد شود. وقتی که لایحه حجاب و عفاف وارد مجلس شد، مشاهده کردیم که صرفا نگاه‌شان جرم‌انگاری بود. 

آیا ما برای موضوع حجاب در مدارس و دانشگاه‌ها و فضا‌های دیگر توانستیم یک الگو و مدل را تعریف کنیم و به دستگاه‌های مختلف بدهیم؟ این کار را نکردیم و امروز هم انتظار داریم به‌رغم همه فشار‌هایی که سر مساله حجاب وجود دارد، بتوانیم با فشار‌های قضایی و انتظامی این کار را پیش ببریم که هیچ وقت جواب نخواهد داد، بلکه عکس موضوع هم متاسفانه نتیجه می‌گیریم. کما اینکه در سال ۱۴۰۱ هزینه‌های بسیار زیادی را در این رابطه پرداخت کردیم، لذا انتظار داریم مسوولان مربوطه در این رابطه تدبیر کنند. 

گزارشاتی هم به مجلس شورای اسلامی می‌رسد و انتظار داریم که مسوولان مربوطه به ویژه وزیر محترم کشور نسبت به این مساله حتما از طریق مشورت با کارشناسان اجتماعی و فرهنگی مشاوره‌های بیشتری داشته باشد تا ان‌شاءالله بتوانیم شاهد بازخورد بهتری نسبت به موضوع باشیم.» اگر در سایت‌های داخلی هم چرخی بزنید، از میان معدود کامنت‌هایی که در این باره مشاهده می‌کنید، چندان نگاه مثبتی پیدا نمی‌کنید.

۳۱ فروردین ماه، سایت تابناک که منتسب به محسن رضایی است، پس از انتشار اطلاعیه پلیس، ۴ نظر ناشناس را در پایین خبر خود منتشر کرد و در میان این چهار نظر، فقط یک نظر موافق طرح، وجود دارد که همان نظر موافق طرح هم، ۲۲ واکنش مثبت (آبی) و ۷۸ واکنش منفی (قرمز) دریافت کرده است. 

الان فقط خانم‌های محجبه و مسن هستند و دیگر فروش قبلی را نداریم. ما هم نمی‌توانیم به کسی توهین کنیم و بگوییم این بی‌حجاب است و آن باحجاب است. یک نفر شال سرش نیست، من نمی‌توانم به او حرفی بزنم، بنابراین هیچ کاری با او ندارم. بعد هم ما تا به حال کسی را با وضع آنچنانی که برخی می‌گویند، ندیده‌ایم و اینها هم که هر روز می‌بینیم، همه مثل خواهر و مادر و دختر خودمان هستند.

ما در جامعه هیچ مشکلی جز گرانی نداریم. مشکل ما گرانی است که جوان‌های‌مان به دلیل آن نمی‌توانند، ازدواج کنند. چرا الان دختر من باید ۴۰ سال را رد کرده باشد و نتواند ازدواج کند؟ این مشکل پس چیست؟ ما مملکت خودمان را ول کنیم به مملکت دیگر بچسبیم مشکل حل می‌شود؟ نه به قرآن. باید به جوان‌ها کار دهیم و موقعیت ازدواج را فراهم کنیم.

ما در نماز می‌گوییم ما را به راه راست هدایت فرما. این یعنی چه؟ یعنی باید پاک زندگی کنیم و به دیگران به چشم بد نگاه نکنیم، اما برخی می‌گویند، چون ما نگاه می‌کنیم زن‌ها را باید چنین و چنان. اینکه نمی‌شود! اگر آن نماز تاثیری در چشم و نگاه انسان و زندگی درست او نداشته باشد، چه فایده دارد. متاسفانه برخی به عنوان برده و کالا به زن نگاه می‌کنند و فکر می‌کنند هر کاری که خواستند می‌توانند با او انجام دهند بعد بگویند، چون این‌طور بوده و، چون این‌طور رفتار کرده. پس شما چه؟ تکلیف نفس شما چه می‌شود؟

دیگر خبرها

  • درخواست هواداران چلسی: این ستاره را نفروشید!
  • انتقال به یوونتوس، تنها خواسته ریکاردو کالافیوری
  • با یک روز استراحت بیشتر فینال را به اسپانیا نمی‌باختیم
  • فروش نان بدون برچسب تولید و قیمت جریمه به دنبال دارد
  • روایتی از تاثیرات حضور گشت ارشاد در خیابان‌ها
  • تمایل بازار غیر رسمی به فروش ارز بیشتر است
  • کسادی بازار لباس زنانه به دلیل گشت ارشاد
  • برای فروش سفره یکبار مصرف چه باید کرد
  • فروشگاه اینترنتی هفت گالری افتتاح شد
  • افزایش ۳۳ درصدی خدمات پستی البرز در خرید و فروش اینترنتی